ریحانه جونریحانه جون، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
حلما جونحلما جون، تا این لحظه: 3 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

دختران بابایی

دخترایی دارم شاه نداره.....

مسافرت های آخر تابستان

سلام دختر نازم، سلام ریحانه بهشتی من این ماه زیاد سفر رفتیم اولش رفتیم بیرجند پیش بابابزرگ و مامان بزرگ ها و عمه و عمو و دایی ها. دو هفته اونجا بودیم کلی برا خودت بازی کردی و خوش گذروندی که البته سفرمون مصادف شده بود با ایام محرم و عزاداری امام حسین (ع). عزیزم امام سوم ما رو تو این ماه شهیدش کردن. بعد دو هفته رفتیم تهران و بلافاصله من رفتم دریا ماموریت. دختر گلم بعد از ده روز که ماموریت بودم رفتیم مشهد مقدس زیارت امام هشتم امام رضا(ع). اونجا تو هتل چهار ستاره اترک بودیم خیلی نزدیک حرم بود خیلی هتل شیکی بود غذاهاش هر سه وعده بصورت بوفه و سلف سرویس بود انواع و اقسام غذاها و سالادها و نوشیدنی ها و میوه ها بود. چند دفعه رفتیم حرم زیارت. خیلی ...
8 مهر 1398

تولدت مبارک دخترم

ریحانه جونم زیبا روی من سه سال از بهار عمرت را پشت سر گذاشتی دخترم دنیا رو با همه تلخ و شیرینیش دیده ای. نه تلخیش ماندگار است و نه شیرینیش. پس توکل و صبر را فراموش نکن. تو بهترین هدیه الهی برای من بودی و هستی اگر نبودی من اینقدر خوشبخت نبودم ممنونم از بودنت عزیز دلم بمان برای همیشه. نمی دانم چگونه خدارو شکر کنم بخاطر بودنت. زبانم از توان شکر چنین نعمت بزرگی عاجز است. تو را چون جان شیرین دوست دارم... دختر گلم تولدت مبارک جانان من بقیه عکس ها در پست بعدی... ...
19 مرداد 1398